معنی بوان بالا - جستجوی لغت در جدول جو

بوان بالا

لغت نامه دهخدا

کسی که قدش نه کوتاه باشد نه بلند، میان قد

(بَ رَ تِ)

دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان بم. سکنۀ آن 897 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، خرما، حنا و مرکبات است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 8)

لغت نامه دهخدا

بلقان بالا

(بُ)

دهی از دهستان گلیان، بخش شیروان، شهرستان قوچان. سکنۀ آن 882 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9) ، اشتربچه. (شرفنامۀ منیری)

لغت نامه دهخدا

خروان بالا

(خَرْ نِ)

دهی است از دهستان مرکزی بخش طبس شهرستان فردوس، واقع در 24هزارگزی شمال خاوری طبس و 4هزارگزی جنوب مالرو عمومی بشرویه به طبس. این ده کوهستانی و معتدل است. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و خشکبار. شغل اهالی زراعت. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)

لغت نامه دهخدا

کوران بالا

دهی از دهستان دامین که در بخش مرکزی شهرستان ایرانشهر واقع است و 180 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)

لغت نامه دهخدا

صوفان بالا

(نِ)

دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان شوشتر، واقع در24 هزارگزی جنوب خاوری شوشتر و 8 هزارگزی خاوری راه تابستانی شوشتر به بندقیر. کنار باختری رود گرگر. دارای 120 تن سکنه. آب آن از کارون. محصول آنجا برنج، صیفی و کنجد. شغل اهالی زراعت است. راه آن در تابستان اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)

لغت نامه دهخدا

گزان بالا

(گِ بَ)

دهی است از دهستان مهاباد بخش حومه شهرستان بیرجند، واقع در 18 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. هوای آن معتدل و دارای 12 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات و میوه ها، شغل اهالی زراعت و مالداری و راه آن مالرو است. مزرعۀ گزان پایین جزء این ده است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)

لغت نامه دهخدا

کیان بالا

دهی از دهستان سگونداست که در بخش زاغۀ شهرستان خرم آباد واقع است و 400 تن سکنه دارد که از طایفۀ سگوند هستند و زمستانهابه قشلاق می روند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)

لغت نامه دهخدا

میان بالا

(یامْ)

مرد متوسطقامت. (آنندراج). نه بلند و نه کوتاه. (ناظم الاطباء). میانه بالا. میانه قد. آنکه قدش نه بلند باشد نه کوتاه. متوسطقامت. (از یادداشت مؤلف). نه بلند و نه کوتاه. (ناظم الاطباء). ربعه. که قدی متوسط نه بلند و نه کوتاه دارد. که قامتی باندام دارد نه درازی دراز و نه کوتاهی کوتاه. (از یادداشت مؤلف). و رجوع به میانه بالا شود

لغت نامه دهخدا

نوغان بالا

(نَ نِ)

دهی است از دهستان کرچمبو از بخش داران شهرستان فریدن، در 29 هزارگزی شمال غربی داران بر سر راه ازنا به اصفهان در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع است و 154 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه و چشمه، محصولش غلات و حبوبات و سیب زمینی، شغل مردمش زراعت و گله داری و جاجیم بافی و قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)

لغت نامه دهخدا

باغ بالا

دهی است از دهستان گوربخش ساردوئیه شهرستان جیرفت که در 45 هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه و 8 هزارگزی جنوب راه مالرو ساردوئیه به دارزین واقع است، ناحیه ای است کوهستانی و سردسیربا 47 تن سکنه و آب آن از چشمه تأمین میشود، محصول عمده آن غلات و حبوب و شغل مردمش زراعت و گله داری وراهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی از دهستان حرجند بخش مرکزی شهرستان کرمان که در 85 هزارگزی شمال کرمان بر سر راه مالرو شهداد به راور واقع است و15 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)

لغت نامه دهخدا

باغ بالا

(غِ)

دهی است از دهستان بالاگریوه بخش ملاوی شهرستان خرم آباد که در 15 هزارگزی جنوب ملاوی و 6 هزارگزی خاور راه شوسۀ خرم آباد به اندیمشک در تپه ماهور واقع است، ناحیه ای است گرمسیر با 120 تن سکنه و آب آن از چشمه باغ تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و لبنیات و پشم و شغل مردمش زراعت و گله داری وصنایع دستی زنان فرش بافی و راهش مالرو و در مواقع خشکی اتومبیل رو است. ساکنان آن از طایفۀ هفت تخمه و کپرنشین میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)

لغت نامه دهخدا

بام بالا

(مِ)

بام برتر. بام برین.

لغت نامه دهخدا

کان بالا

دهی است از دهستان القورات بخش حومه شهرستان بیرجند واقع در 33هزارگزی شمال خاوری بیرجند ناحیه ای است کوهستانی معتدل ودارای 35 تن سکنه میباشد، فارسی زبانند، از قنات مشروب میشود، محصولاتش: میوه، غلات و بادام است، اهالی به کشاورزی گذران میکنند، مزرعۀ کربلائی محمدبیک ساویه جزء همین ده است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)

لغت نامه دهخدا

میان بالا

کسی که قدش نه کوتاه باشد نه بلند میان قد متوسط القامه

فرهنگ لغت هوشیار

معنی بوان بالا - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما